x تبلیغات
آموزش موسیقی

چگونه می‌توان تنفس صحیح را آموخت (قسمت اول)

 قبل از پرداختن به فراگیری تنفس صحیح ابتدا بایستی مدتی بر روی تنفس خود تمرکز کنید؛ باید پی ببرید که اصولا چگونه تنفس می‌کنید. آیا هنگام تنفس شانه‌های شما بالا و پایین میرود و یا اینکه قسمت پایینی قفسۀ سینه باز و بسته و حجیم می‌شود و به دنبال آن شکم هنگام دم کمی به جلو و هنگام بازدم به جایگاه خود بازمی‌گردد. روش نفس کشیدن شما در حالت‌های خوابیده به پشت، نشسته و یا ایستاده چگونه است.

پس از آشنایی با روش تنفس خود میتوانید از تمرین های زیر برای اصلاح کردن و یا تقویت آن استفاده کنید.
 
تمرین شمارۀ 1
 
به پشت بخوابید و سعی کنید اعضا و عضلات بدن خود را کاملا رها کنید. رهایی کامل به زمان و تمرین مداوم  و بخصوص صبر نیازمند است، این زمان را به خود بدهید و صبر مورد نیاز را بکاربندید. مطمئنا در حالت خوابیده به پشت متوجه خواهید شد که هر چه بدن روی زمین آزادتر، شل تر وگسترده‌ترمی‌شود، نفس شما آرامتر وکم کم جایگاه آن از قسمت فوقانی قفسۀ سینه و شانه ها به عمق بدن تغییرمی‌یابد.  با دست یافتن به رهایی و انبساط کامل و واقعی بدن، متوجه خواهید شد که بدن خود به خود و بدون دخالت و کنترل آگاهانه قادر است عمل دم و بازدم را انجام دهد. جریانی که همیشه هنگام  خواب نیز بدون دخالت انجام می‌پذیرد. در این مرحله شما مشاهده‌گرتنفس خود هستید و نه هدایت کنندۀ آن. با تکراراین تمرین سعی کنید این روش تنفس را آگاهانه به یاد بسپارید. نتیجه گیری مهم از این تمرین این است که تنفس صحیح با آزادی و آرامش در بدن وابسته است. با تمرین این روش پی خواهید برد که هنگام دم، بخش پایینی قفسه سینه بازشده، دنده‌ها به دلیل کش آمدن ماهیچه های بین دنده‌ای و همچنین پشت ازهم فاصله میگیرند و قفسه سینه از پشت نیز به زمین نزدیکتر می‌شود و شکم کمی بزرگ می‌شود. همان گونه که اشاره شد، بزرگ شدن شکم به این دلیل است که پرده دیافراگم که هنگام بازدم گنبدی شکل است هنگام دم به پایین حرکت کرده و ارگانهای داخل شکم را به پهلوها و جلو، یعنی دیوارۀ شکم فشار میدهد. درک مفهوم واژۀ “فشار” که در اینجا بکار برده شده است بسیار ضروری و حساس است. منظور از آن فشار طبیعی و بنیادی است و نه فشاری که به عمد تشدید شده باشد. هنگام این تمرین در حالت خوابیده هنگام دم به فراخ شدن قسمت پایینی قفسۀ سینه بخصوص در ناحیۀ پشت توجه کنید. در حالت ایده آل این فراخی در تمام جهات قفسۀ سینه انجام می‌گیرد،هم درجلوی قفسۀ سینه وهم درپهلوها و پشت. بازدم بایستی تنها با کمک جمع شدن قفسۀ سینه و بازگشت ماهیچه‌های بین دنده ها و دیافراگم به حالت اصلی خود و بدون دخالت و تلاش صورت گیرد.
قدم بعدی بکارگیری این روش تنفس در حالت نشسته و ایستاده است. رسیدن به این طرزتنفس همانگونه که اشاره کردم گاهی زمان می‌خواهد و نیازمند صبر، آرامش درونی وتمرکز است. در حالت عصبی و متشنج، تنفس تند و سطحی انجام می‌پذیرد. در این حالت بدن و دستگاه تنفسی به رهایی و انبساط واقعی نخواهند رسید. روش‌های بسیاری برای رها شدن relax و رسیدن به آرامش درون وجود دارد که آموختن بعضی از آنها به هنرجویان توصیه میشود. (درمقاله‌ای بطورجداگانه و بطور مفصل به یوگا و تمرین های سودمند آن برای خوانندگان و هنرجویان آواز و همۀ کسانی که به تندرستی خود اهمیت میدهند، خواهم پرداخت).
 
تمرین شمارۀ 2
 
در حالت صاف نشسته و شانه های خود را ریلکس کنید. یک دست خود را روی شکم در ناحیه ناف گذاشته و سعی کنید در این مکان آرام از بینی تنفس کنید. توجه کنید که هنگام دم شکم به جلو می آید و هنگام بازدم دوباره به جای خود بازمی‌گردد. این تنفس، تنفس دیافراگمی یا شکمی Bauchatmung نام دارد.
در حالت افراشته ایستاده و دستهای خود را در دو طرف انتهای قفسۀ سینه بر روی دنده‌های آخر به گونه‌ای که شستها در طرف پشت و چهار انگشت دیگر در طرف جلوی قفسه سینه قرار دارند تکیه دهید، شانه ها را ریلکس کنید. سعی کنید از بینی در این ناحیه تنفس کنید. توجه کنید که قفسۀ سینه هنگام دم فراخ و بزرگ می شود و هنگام بازدم دوباره به شکل نخست خود باز میگردد. این تنفس، تنفس سینه‌ای Brustatmung نام دارد.
تنفس شکمی و سینه ای را با هم ادغام کنید. افراشته ایستاده، دست راست را بر روی شکم و دست چپ را بر انتهای قفسۀ سینه به صورتی که در بالا گفته شد تکیه دهید، شانه ها را ریلکس کنید. ابتدا در شکم نفس بکشید و نفس کشیدن را ادامه دهید تا قسمت پایینی قفسۀ سینه نیز حجیم شود. بدن را به هنگام بازدم  آزاد بگذارید. بازدم بدون دخالت شما و به وسیلۀ جمع شدن ماهیچه های میان دنده‌ای و بازیافتن حجم عادی قفسۀ سینه و بازگشتن دیافراگم به حالت انبساط صورت خواهد گرفت. در انجام آن دخالت نکنید، تنها آن را نظاره کنید.

ابزارهای رایگان را فراموش نکنید

 امیدواریم برای یادگیری خواندن موسیقی انگیزه گرفته باشید! می‌توانید برای یادگیری نوت خوانی از دستورالعمل‌ها و آموزش‌های کتبی و ویدئویی آنلاین استفاده نمایید. می‌توانید قطعات محبوب و مشهور را با توجه به موسیقی مکتوب آنها بنوازید که در شبکه‌های اجتماعی و مجازی در اختیارتان هستند. همچنین می‌توانید یادگیری نوت خوانی را از آهنگهای محبوبتان شروع کنید که برگه‌های آنها برای افراد تازه کار موجود است. البته اپلیکیشن های رایگانی هم امکان دسترسی به برگه‌های نوت موسیقی را برایتان فراهم می‌کنند.

 
موفق باشید و از همه مهم‌تر خوش بگذرانید و از موسیقی لذت ببرید!

ملودی بنوازید

 به شما تبریک می گویم، کم مانده تا خواندن موسیقی را یاد بگیرید! در ابتدا نگاهی به گام‌ها می‌اندازیم. یک گام از هشت نوت متوالی تشکیل می‌شود برای مثال، گام C ماژور از C,D,E,F,G,A,B,C تشکیل می‌شود. فاصله بین نوت اول گام ماژور C و آخرین نوت، یک اکتاو را تشکیل می‌دهد. گام C ماژور اهمیت زیادی از نظر تمرینی دارد چون هنگامیکه گام C دارید سایر گام‌های ماژور هم در این مکان قرار خواهند گرفت. هر کدام از نوت های گام ماژور C با یک کلید سفید روی کیبورد در ارتباط قرار می‌گیرند در تصویر زیر گام C ماژور روی حامل و کلیدهای مرتبط با آن روی کیبوردتان نمایش داده شده‌اند:

متوجه شده‌اید که با پیشروی در طول حامل به سمت راست کیبورد، دانگ صدای نوت ها بالاتر (زیرتر) می‌رود. کلیدهای مشکی چه می‌شوند؟ به لحاظ موسیقیایی، کل تون‌های یا کل گام‌های بین حروف نوتی، صدای تولید شده به وسیله سازمان را محدود خواهند کرد. حالا نواختن گام ماژور C را در نظر بگیرید. فاصله میان کلیدهای C و D در گام C یک گام کامل است، با این حال فاصله میان کلیدهای Eو F در گام C، نیم گام است. آیا متوجه تفاوت شده‌اید؟ کلید مشکی بین کلیدهای E و F وجود ندارد؛ پس فقط نیم گام از همدیگر فاصله دارند. هر گام ماژوری که روی کیبورد می‌نوازید دارای الگوی مشابهی به صورت نوت کامل- کامل- نیمه- کامل- کامل- کامل- نیمه است. انواع گام‌های دیگری هم وجود دارند که هر کدام صداهای منحصر به فردی دارند مثل گام‌های مینور، گام‌های مودال (modal) و غیره که بعداً به آنها خواهیم پرداخت. فعلاً روی گام‌های ماژور و الگوی گام ماژور متمرکز می‌شویم. در ادامه دوباره نگاهی به گام ماژور C روی کیبورد می‌اندازیم.
نیمه تون‌ها یا نیم گام‌ها روی کیبورد امکان نگارش انواع اصوات درون یک آهنگ را فراهم می‌کنند. یک شارپ با نماد# مشخص می‌شود یعنی این نوت یک نیمه تون (یا نیم گام) بالاتر از سر نوت است که در سمت راست آن روی برگه موسیقی نوشته می‌شود. در عوض نماد ♭ مربوط به نوت فلت است یعنی این نوت یک نیمه تون پایین‌تر از سر نوت است و در قسمت راست آن نوشته می‌شود. با توجه به تصویر کیبورد و حامل نوت گذاری شده در زیرش، هر نیم گام بین نوت های C و E قرار دارد که مکان استفاده از شارپ یا فلت هم وابسته به حرکت شما به سمت بالا یا پایین کیبورد است.
نمادی دیگر در مورد نیمه تون‌ها، نماد طبیعی به شکل ♮ است. هر نوتی شارپ یا فلت است و این شارپ یا فلت در طول میزان بسط می‌یابد در غیر اینصورت طبیعی محسوب می‌شود. نماد طبیعی باعث لغو نماد شارپ یا فلت درون میزان یا آهنگ می‌شود. نواختن C تا E با نمادهای طبیعی به صورت زیر خواهد بود.
در نهایت برای خواندن موسیقی باید نشانه‌های کلیدی را بشناسید. در حال حاضر یک نشانه کلیدی را می‌شناسید که کلید C است! گام ماژور C که در بالا آموختید روی کلید C قرار می‌گیرد. گام‌هایی که تونیک هستند، نوت برتر درون یک گام هستندو نوع نواختن کلید را مشخص می‌کنند. می‌توانید گام ماژور را روی هر نوتی آغاز کنید و الگوی نوت کامل- کامل- نیمه- کامل- کامل- کامل- نیمه را دنبال کنید. حالا این الگو را روی کلیدهایی به غیر از کلید C دنبال کنید تا از شارپ‌ها و فلت ها استفاده نمایید.
از این رو شارپ‌ها و فلت ها را به عنوان نشانه‌های کلیدی آهنگتان درست قبل از متر و بعد از کلید روی برگه موسیقی قرار داده‌ایم. یعنی باید این شارپ‌ها و فلت ها را در موسیقی رعایت کنید مگر آنکه نماد طبیعی آنها را طرد کند. نشانه‌های کلیدی یک قطعه را براساس شارپ‌ها و فلت های نشان داده شده تشخیص خواهید داد. نگاهی به برخی از نشانه‌های کلیدی با استفاده از شارپ‌ها و فلت ها می‌اندازیم.

از ضرب استفاده کنید

 برای نواختن باید متراژ آنرا بشناسید که همان ضرب مورد استفاده در حین رقص، دست زدن یا پا کوبیدن همراه با یک آهنگ است. متر در حین خواندن موسیقی مشابه کسری است که عددی در بالا و پایین آن قرار گرفته است و کسر میزان آهنگ محسوب می‌شود. عدد بالایی تعداد ضرب‌ها در هر میزان را نشان می‌دهد که همان فضای حامل در بین خطوط عمودی (یا همان بار ) است. عدد پایینی هم ارزش نوت برای هر ضرب را مشخص می‌کند.

مثال بالایی دارای کسر میزان 4/4 است یعنی 4 ضرب به ازای هر بار وجود دارد و هر نوت یک چهارم هم یک ضرب نواخته می‌شود. با اعداد فوق به صورت 1 ، 2 ،3، 4 – 1، 2، 3، 4 را بنوازید.
 
در مثال زیر کسر میزان برابر با 4/3 یعنی 3 ضرب به ازا هر بار وجود داردو هر نوت یک چهارم یک ضرب نواخته می‌شود برای نواختن نوت زیر به صورت 1، 2، 3 – 1، 2، 3 بنوازید.
دوباره نگاهی به مثالهای فوق می‌اندازیم. توجه کنید که کسر میزان در شعر «Tminkle Twinkle Little Star» یعنی 4 ضرب در هر میزان و 4 نوت در میزان دوم قرار دارد. چون دو نوت یک چهارم و یک نوت نصفه دارید که جمع آنها معادل 4 ضرب می‌شود.
 
علاوه بر ارزش نوت ها و کسر میزان، آخرین جزء از حس ریتم هم تمپو یا تعداد ضرب‌ها در هر دقیقه است. تمپو سرعت نواخت قطعه را مشخص می‌کند و غالباً در بالای برگه موسیقی نشان داده می‌شود. تمپویی معادل 60BPM (ضرب در هر دقیقه) یعنی 60 نوت را در هر دقیقه یا یک نوت واحد در هر ثانیه نواخته خواهد شد. به همین صورت تمپوی 120 دارای سرعت دو برابری و 2 نوت در هر ثانیه است. شاید عبارات ایتالیایی «لارگو»، «آلگرو» یا «پرستو» را هم در بالای برگه مشاهده کرده‌اید که تمپوهای متداول هستند. نوازندگان از ابزاری به نام مترونوم استفاده می‌کنند تا در حین تمرین یک قطعه جدید، سرعت مناسب را حفظ کنند.

مقیاس گیتار یهودی

 یک مقیاس ماژور است که به عنوان مقیاس کولی اسپانیا نیز شناخته می شود (یا دامیننت فریجین).

 
فرمول مقیاس یهودی: 1 b2 3 4 5 b6 b7
 
آکورد: A7v

مقیاس گیتار رومانیایی

 یک مقیاس مینوراست.

 
فرمول مقیاس رومانیایی: 1 2 b3 #4 5 6 b7
 
آکورد: Am

مقیاس گیتار کولی

 یک مقیاس مینور است، که به عنوان مینور مجارستانی نیز شناخته می شود.

 
فرمول مقیاس کولی:  1 2 b3 #4 5 b6 7
 
آکورد: Am
 

تمرین با مترونوم – خلاصه

 اگر نواختن گیتار و انجام تمرینات با مترونوم کاری است که در گذشته امتحان نکرده اید، قطعاً باید آن را در لیست کار های خود قرار دهید. این کار کاری نیست که در ابتدا به راحتی انجام شود اما با تمرین های دائم متوجه بدست آوردن مزایای آن در کمترین زمان ممکن می شوید.

 
علاوه بر این به خاطر داشته باشید که وجود مترونوم برای کل مدت زمانی که تمرین می‌ کنید، واجب نیست. سعی کنید که از آن برای بخش‌ های کوچکتری از موسیقی و یا برای مهارت هایی که می خواهید در آن ها حرفه‌ای شوید، استفاده کنید. استفاده از این وسیله به این طریق یعنی نوازندگی شما یک کار مکانیکی نیست. همچنین با استفاده از مترونوم از گیتار زدن خسته نخواهید شد.
تمرین مهارت های هماهنگی خود
در مورد گیتار شما در لحظه باید به چندین مورد فکر کنید. پس هماهنگی راه حلی برای خوب نواختن است. چرا برای ساده کردن تعداد مواردی که باید به آنها فکر کنید از مترونوم استفاده نمی کنید؟
 
با تمرکز بر روی ریتم، از توجه کردن به تکنیک و گامی که در آن می نوازید، غافل خواهید شد. شما حتی می توانید همانطور که نت ها را می نوازید، همراه با مترونوم دست بزنید و یا به آهستگی با دستتان ضربه بزنید. هماهنگی میان زمان بندی دست های شما با زمان‌ بندی مترونوم همه چیز را در جای خودش قرار می‌ دهد. بنابراین وقتی که دوباره ساز خود را بر می دارید درک بهتری از قطعه خود خواهید داشت.

تمرین با مترونوم برای تمرینات و مقیاس ها

 آیا تاکنون کسی بوده است که هنگام تمرین کردن با ساز خود عاشق تمرین ها و مقیاس های موسیقی باشد؟ احتمالاً نه. اما هر نوازنده ی حرفه ای گیتار به شما خواهد گفت که این موارد چقدر برای پیشرفت در موسیقی شما اهمیت دارد. چرا که مقیاس ها و تمرین ها بخش خسته کننده نوازندگی هستند که پیشروی در آن می تواند بسیار وسوسه انگیز باشد. اما وقت گذاشتن و تمرین این موارد ،با کمک مترونوم، می تواند برای کمک به پیشرفت مهارت های شما بسیار مهم باشد. اما چگونه تمرین کردن این مقیاس ها و تمرین ها با مترونوم به ما کمک می‌کند؟ این موارد به شما کمک می کند تا آهنگ بسیار واضح تر و ثابت تری را در طول نوازندگی خود حفظ کنید.

 
به علاوه اگر حسی نسبت به گام ندارید، وقت اضافه ای را به بدست آوردن حس ریتم اختصاص دهید. با پیشرفت در تمرینات خود، با استفاده از مترونوم، ممکن است حس کنید که نواختن قطعات پیچیده چقدر راحت تر شده است.

هنگام تمرین با مترونوم ریتم های سخت را تقسیم بندی کنید

 بسیاری از آکورد های گیتار ما دارای ریتم های سختی هستند که نواختن آنها می‌ تواند کار واقعا دشواری باشد. اما صد البته در صورتی که برای ماندن در یک گام مشکل داشته باشید، همراه قابل اعتماد ما، مترونوم، می‌ تواند به شما کمک کند تا از این مشکل رها شوید. برای اینکار باید ضرب ها را به واحد های کوچکتر تقسیم بندی کنید.

 
بیایید با یک مثال دیگر نشان دهیم که چطور این کار را انجام می‌ دهیم؟ اگر شما دوره سختی داشتید و تلاش می‌ کردید که نت های یک چهارم را در ریتم ۶۰ BPM ردیف کنید، مترونوم خود را روی ۱۲۰ BPM تنظیم کنید. نت های یک هشتم(اکتاو) را در ضرب حس می کنید.
 
 
بنابراین چگونه این روش برای نوازندگان گیتار مفید است؟ ضرب های ضعیف تر بسیار سخت‌ تر درونی می‌ شوند اما دو برابر کردن ضرب و نواختن واحد های کوچکتری از نت ها، این کار را عملی تر می کند.
صفحه قبل 1 ... 2 3 4 5 6 7 8 9 صفحه بعد